جدول جو
جدول جو

معنی متولد شدن - جستجوی لغت در جدول جو

متولد شدن
زاییده شدن بوجود آمدن: از جانور آنچه از عفونات متولد شود چون انواع کرم و مگس بی حس نباشند
فرهنگ لغت هوشیار
متولد شدن
به دنیاآمدن، زاده شدن، ولادت یافتن
متضاد: مردن، ازدنیا رفتن، از دنیا رخت بربستن، هستی یافتن، به وجود آمدن، ایجاد شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ور شکستن، از کار ماندن، ایستادن درنگ کردن درنگ کردن، در محلی ایستادن، تعطیل شدن کار یا کارخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقتول شدن
تصویر مقتول شدن
کشته شدن کشته شدن: (من شکسته بد حال زندگی یابم در آن زمان که بتیغ غمت شوم مقتول) (حافظ. 208)
فرهنگ لغت هوشیار
مستولی گریدن: چیره گشتن دست یافتن دست اندازی کردن دست یافتن تسلط یافتن: چون... خبر مسعود رسید حیرت و وحشت برو مستولی شد
فرهنگ لغت هوشیار
روی آوردن، آگاه شدن دریافتن توجه کردن روی آوردن: از کاشان متوجه بلده المومنین قم شد
فرهنگ لغت هوشیار
بورطه افتادن فرو رفتن: ... از آن گاو طبعان حماقت پیمای که تا بگردن در او حال تبدل احوال متورط شدند، بکار دشوار افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوسل شدن
تصویر متوسل شدن
ویچیرستن
فرهنگ لغت هوشیار
وطن گزیدن مقام کردن در جایی: تا ایشان مرفه الحال و فارغ البال درین طرف مقیم و متوطن شدند
فرهنگ لغت هوشیار
یگانستن الفت گرفتن متفق شدن: بلطف استمالت او بر سلوک جاده استقامت موتلف و متفق شده
فرهنگ لغت هوشیار
سمرادیدن، هراسیدن گمان بردن خیال کردن، ترسیدن خوف داشتن: سلطان طاهر از آن حال متوهم شد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متفرد شدن
تصویر متفرد شدن
تک شدن بی مانند شدن یگانه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
درد کشیدن دردمند شدن درد کشیدن دردمند شدن: خاطر عاطر حضرت صاحبقران از حدوث آن واقعه بغایت متالم شد
فرهنگ لغت هوشیار
ور تنیدن تبدیل شدن عوض گردیدن بر دوستی پادشاهان اعتماد نتوان کردن و بر آواز خوش کودکان آن بخیالی متبدل شود و این بخوابی متغیر گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحلی شدن
تصویر متحلی شدن
آراسته شدن زیور یافتن آراسته شدن زینت یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متظلم شدن
تصویر متظلم شدن
((~. شُ دَ))
درخواست رفع ظلم و ستم نمودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
باز ایستادن، ایستادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متولد شده
تصویر متولد شده
زاده شده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
روی آور شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
Hinge
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
Notice
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
замечать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
opmerken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
scharnier
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
помічати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
петля
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
петля
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
zauważyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
bemerken
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
Scharnier
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
dobradiça
دیکشنری فارسی به پرتغالی